نهایتی ندارد این شبان تلخ انتظار
كسی مرا نمی برد به آشیانه ی بهار
همیشه از تو در دلم سرود تازه ای به پاست
ترانه ای به نام عشق. . . و غصه های بیشمار
همیشه چشمهای من پر از غمِ جدائی اند
گلایه موج می زند در این نگاه ِ بیقرار
برای چشمهای من كسی بهانه ای نیافت
دو چشمِ بی بهانه ام. . . دو ابر خیسِ غصه دار
برای تو. . . برای تو همیشه غرقِ قصه ام
تمام قصه های من نشانه اند و یادگار
میان قصه ها دلم همیشه شكوه می كند:
نهایتی ندارد این شبان تلخ انتظار!
منبع:ایران گیرین